دوران کودکی از اون دوران های بسیار زیبا و شیرین و سراسر خاطره است که فکر نکنم کسی رو بشه پیدا کرد که دوران کودکیش رو دوست نداشته باشه و یا دلش نخواد یه باردیگه پا به این دوران بدون غم و اندوه بذاره. عمو هوشنگ عزیز خیلیا رو به بازی جدیدی دعوت کرد که در اون می بایست هر شخصی به معرفی کارتون های مورد علاقه ی دوران کودکیش بپردازه که البته اگه بخوام در مورد تک تک شون بنویسم،مطمئناٌ هم از حوصله ی شما و هم از حوصله ی خودم خارجه میشه و بخاطر همین ترجیح میدم علاوه بر رعایت ترتیب معرفی اسم کارتون مورد علاقه ی دوران کودکیم به همان ترتیبی که دوستشون داشتم و الان هم دارم،عکساشو از بالا به پایین براتون بذارم.
1 – عصر حجر 2- کوئیک د را مک گرا 3- تاپ کت 4 – اکومن
5 – سوپر بوی 6 – بتمن 7 – سوپرمن
پ . ن از دوستان عزیزم چه آنهایی که وبلاگ دارند مثل :
بی شیله پیله ی عزیز
گیلانیکای گلم
سعیدخان پشت کوهی
توکای مهربون
دلزده ی کوهنورد
شقایق عاشق فیلم
یوززززززززززی بی غرش
تاج سرمون شاتوت خان
قانقاریای کشف نشدنی
جناب خرچنگ زاده
یکی یه دونه وردپرسی
نیلگون کم پیدا
و دوستان محترمی که وبلاگ ندارند مثل :
آقا مهیار عزیز ، مسیح دوست داشتنیم ، فرزانه خانوم فامیل ، آیراز همه فن حریف در اطلاعات و دیگر دوستانی که بخاطر نداشتن حضور ذهن،نمیدونم در این بازی دعوت شده بودند یا نه،دعوت می کنم در این بازی شرکت کنند.
پ . ن بازگشت بالاترین را به همه دوستان تبریک می گویم.
پرین -توشیشان-ای کیو سان-
سلام سمیه خانوم @};-
ممنون که در این بازی شرکت کردی.
خوش اومدی.
لبیک یا گجمو جان، ممنون بابت دعوت، راستش از دیشب که این بالاترین برگشته انقدر ذوق زده شدم که هم انرژی بالاترینم و هم انرژی خودم تموم شده………به محض کسب انرژی دوباره, امر شما به روی چشم و با کمال افتخار انجام خواهد شد
ایول به قانقاریای عزیز @};-
خدائیش دوست داشتم خیلی از دوستان دیگر رو دعوت کنم اما دیدم اگر همه رو دعوت کنم شما و بقیه دوستان نمی توانید کسی رو دعوت کنید این بود که بسنده کردم 😀
خوشحالم که دعوتم رو پذیرفتی.
صفای خودت و قدمت.
سلام، واااااااااااااااااااااااي چه كارتوناي توپي دوست داشتين، همش كه به سن ما نمي رسه كه ديده باشيم، اما سليقتون مي دونم حرف نداره…
نامبر واني رو زدم رفت…
عمو بازم…
به به گل همیشه حاضر در مجله @};-
سلام نازنازی عزیز.
واقعاً توووووووپ بودند البته یک سری از این کارتونای تووووووپ رو به اسم نیاوردم چون دوست نداشتم موقع بالا اومدن این صفحه دیگران با مشکل مواجه شن.
خواستم دعوتت کنم،اما احساس کردم از طرف دیگر دوستان دعوت به این بازی شدی و اگر نشدی که احتمال میدم عمو هوشنگ دعوتت کرده،می تونی شرکت کنی.
صفای خودت رو عشقست @};-
سلام
در مورد بلاگچرخان گوگلی سؤال کرده بودید.
متاسفانه اون زمان دسترسی مناسبی به اینترنت نداشتم، ببخشید که پاسختون دیر شد. اینجا در مورد چیزی که پرسیده بودید نوشتم امیدوارم به کار بیاد:
http://www.haloscan.com/comments/pasparto/7368877963725102337/?a=29778#67424
خدا نگهدار
سلام دوست گرامی @};-
شرمنده از اینکه به کامنت تون دیر جواب میدم و ممنون از اینکه برای من و دیگران وقت میذاری ضمن اینکه اگر حوصله پیدا کردم براتون ایمیل خواهم زد / متشــــــــــــــکرم @};-
سال نوی شما و خانواده ی محترم هم مبارک.
صفای خودت و قدمت.
گجمو خان ما كه سند و سالي نداريم ! 😀
همين كارتون هايي كه داره مي ذاره، كارتون هاي محبوب من هستن! (خصوصا اونايي كه از سه، چهار سال پيش دارن دوباره تكرار ميشن)
از اين كارتون هاي محبوب شما هم هيچ كدوم رو تا حالا نديدم!
سنم قد نداده ديگه چيكار كنم :دي
😉
سلام یکی یه دونه ی عزیز @};-
بنده به سن و سال کسی کاری نداشتم،خواه مث من جوون 14 ساله باشی =)) یا مثل سعیدخان پشت کوهی پیرمردی 52 ساله =))
دیگه با خودته و اگر الان بسم الله بگیری بیشتر خوشحال خواهیم شد.
صفای خودت و قدمت.
البته گل کارتونهارو عمو جون گفتند، ولی من هم یک تعدادی رو اضافه می کنم:
1)TENESSES TUXEDO
2)گوریل انگوری
3)معاون کلانتر
4)تام سایر و هاکل بری فین
5)فانوس بنفش
6)باغ گلها
7)اوگی دوگی
8)SPEED BUGGY
9)عنکبوت (مرد عنکبوتی)
10)بامبو جامبو
11)یوگی
12)یوگی و دوستان
13)اسناگلپوس
14)رابین هود فضائی
15)گالیور
16)شزم
17)HUCKIEBERRY HOUND
18)HOKEY WOLF
19)WALLY GATOR
20)WOODYWOOD PECKER
21)SCOOBY-DOO
دیگه مغزم پوکید………
سلام آیراز عزیز @};-
می خواستم اسم کارتون من والیگتور کوچیکم » آیتم 19 » و وود وودی پیکر » 20 » رو بیارم اما ترسیدم این پست موقع بالا اومدن سنگین تر شه که عطاشو به لقاش بخشیدم.
خوشحالم که افتخار دادی و در این بازی شرکت کردی.
بازم مثل همیشه،آیراز برنده میشه =))
صفای خودت و قدمت.
مژده ! بالاترین باز شده……………….
خوش خبر باشی @};-
سلام.
چه کارتونهای باکلاسی می دیدین عمو….همونه که پسر شجاع دوست نداشتید!!!
سلام الهام خانوم @};-
جداً همینطوره که می فرمایید.
البته خیلی از این کارتون ها رو در ادامه آیراز عزیز نام بردند و الحق والانصاف کارتون های زیبایی بودند.
خوش اومدی الهام خانوم.
متشــــــــــــــــــــــــــکرم.
عمو سلیقه ات حرف نداره…!به به!چه کارتونایی!به خدا تعریف الکی نمیکنمااااااااااا!سلیقه ات عالیه عمووووووووووگجمووووووووو!!!
ای کاش تو بازی عکس بچگی هم شرکت کنی عمو…توی همین سایت…
سلام پرستوووووو خانوم @};-
باور کردم پرستوجان،مرسی.
بخاطر تو هم که شده،در بازی عکس بچگی شرکت می کنم / چشم
افتخار دادی و متشـــــــــــــــکرم.
تقدیم به عمو جون
بایادی از گذشته های خوب و خاطره های دوران کودکی…..
http://tinypic.com/usermedia.php?uo=Xq7pZw7i%2BBbJKErJQBAl8w%3D%3D
http://tinypic.com/usermedia.php?uo=Xq7pZw7i%2BBaYiWCcLogwIw%3D%3D
http://tinypic.com/usermedia.php?uo=Xq7pZw7i%2BBZZJVboNcCj9A%3D%3D
بی نهایت ممنون و سپاسگزارم @};-
عمو خواهشاً توی همین وبلاگتاااااا!چون اون یکی برای من باز نمیشه و ف/ی/ل/ط/ر (با ت دونقطه! ) شده…البته برای من! 😀
چشــــــــــــــــــم.
سلام عمو جان
خیلی ممنون که شرکت کردی …
به به، کارتن های قشنگیست، این جور که پیداس جایزه رو نبردم 😉
منم سوپر من رو دوس دارم جالب بود، خیلی خوشحالمون کردی
بازم ممنون که شرکت کردی
علیک سلام عمو هوشنگ @};-
عشق دوران کودکی بود که مرا به چنین کاری وا داشت و متاسف از اینکه نتونستی جایزه رو ببری،گرچه شین عزیز داشت یه جورایی نزدیک می شد 😀 که شانس آوردم جایزه رو نبرد =)) چون اگه می برد،می خواستم براش یک گوشی ال جی بخرم 😀
خوش اومدی عمو هوشنگ.
ندیدم کسی از مسافر کوچولو که یه گل رز خونش بود، سرندی پیتی، موش کوهستان، مهاجران(داستان تو آدلاید استرالیا بود)، راکن،حنا دختری در مزرعه، بینوایان، پینوکیو، بچه های کوه آلپ ، بلفی و لیلیپید و مورچه خوار یادی کنه….
سلام آقا محسن @};-
این کارتونایی که اسم بردی،مربوط میشه به دوران کودکی بچه ام نه دوران کودکی من 😀
خوش اومدی و ممنون از اینکه یه جورایی در این بازی شرکت کردی.
حق
درود بر شما
پلنگ صورتی – پت و مت (همینه) – گوریل انگوری – تام و جری
سلام دوست گرامی @};-
گرچه یه جورایی در این بازی شرکت کردی،اما اینجوری قبول نیستا؟ =))
قرار شد اونایی که وبلاگ دارند زحمت بکشند پستی در وبلاگ بذارند و ……… کلک رشتی زدی؟ =))
صفای خودت و قدمت.
گجمو عزیز مرسی از دعوتت. راستش همه سر گلاشو شما و دوستان عنوان کردید،فقط میتونم بگم که:
«عصر حجر» به ما که کودکی بیش نبودیم ،زندگی رو میآموخت،
«سوپر بوی» ماجراجوییهای ما رو به تصویر می کشید،
«آکوا من» حس کنجکاوی ناشناختهها رو ارضا می کرد،
«کویک درا مک گرا» صداقت در دوستیها رو یاد میداد،
«بتمن» و «سوپرمن» نشان میداد که با وجود قدرتی فوق تصور ،تنها و تنها کمک به مردم و نیازمندان هدفشان بود،
«اسپید باگی» میگفت که در پیروزیها تنها به خودت مغرور نباش و در شکستها هم خودت رو تنها حس نکن،
و «تنسی تاکسیدو» ارزش همراهی یک دوست دانا و اگر چه تند خو رو یاد آور می شد،
باز هم بیشترند، اما به همین جا بسنده میکنم،تا اونجا که یادمه بیشتر کارتونها آزادی و آزادگی رو به ما کودکان آن زمان یاد میداد.و قرار بود در جوانی و بزرگسالی به بار بنشیند، که در نوجوانی تیشه بر ریشه آن زدند.
راستی بچهها الان چی میبینند و چی یاد میگیرند؟؟؟
سلام آقا مهیار عزیز @};-
پسر چقدر تک تک این کارتونا رو زیبا توصیف کردی / ایول =D> =D>
جداً کارتونای امروز هیچ حرفی برای گفتن ندارند و از اون بدتر برنامه های عروسکی شونه که هر روز در برنامه شبکه های مختلف سیما،اونم با عروسک های بسیار بسیار زشت،برای بچه ها نمایش داده میشه.
مهیار عزیز،ممنون که در این بازی شرکت کردی.
راستی یه سوال چرا برای خودت وبلاگ نزدی؟
خوش اومدی و صفای قدمت.
عموووووووووگجموووووووووووو!
برادرم میگه براش بنویس که من سوپر من رو خیلی دوست دارم!
و تازه همین الآن در خانه اعلام کرد که از این به بعد اگه منو امیرحسین صدا کنین بهتون جواب نمیدم!!باید منو سوپر من صدا کنین!!!! 😀 😀
ایول به امیر حسین گل @};-
سلام ما رو هم به داداش امیرحسین سوپرمنت =)) برسون و بگو » البته نمیدونم سنش چقدره؟ » عمو گفته سعی کن همیشه تو درس و مشقت سوپرمن باشی.
((=
عمو گجمو – دعوت شما را پاسخ دادم . متاسفم دير شد . مشغله هاي زندگي مهلت نفس كشيدن به ادم نميده
سلام گیلانیکاجان @};-
شما درست می فرمایید و همین مشغله های زندگیه که باعث شده دو روز هیچ اسمی از وبلاگ و اینترنت و ………نزنم.
ممنون که دعوتم رو پذیرفتی،گرچه حدس می زنم چه کارتون هایی در دوران کودکی دوست داشتی.
افتخار دادی.
گجمو عزیز.ممنون از حسن ظن و تعریفت.میخوام بگم که با وجود گذشت سالها از دیدن این کارتونها ، حالا که صحبتش شده، انگار که تازه دیدمشون. اون لطافت اونها در خاطرم مونده و مخصوصا روابط بین شخصیتها ،که در ساخت شخصیت خود ما بی تاثیر نبوده.به هر حال برای من یاد آوری شیرینی بود.اما طفلی نسل بعدی که بچههای الان میشن پدر مادرشون…! با این بکش بکشهایی که میبینن و اون عروسکهای بسیار بسیار زشت که گفتی…ای وای
راستش در مورد سوالی که کردی ،باید بگم شاید نه چندان به زودی.شاید هم نه آنچنان دیر.شاید وقتی دیگر.
به هر حال ممنون از توجهت.
چنین حسی در من هم وجود داشت،خصوصاً که یاد خدابیامرز فرهنگ مهرپور افتادم » مهرنگ & اورنگ »
پس منتظریم » وبلاگ »
مخلصیــــــــــــــــــم.
عمو شش سالشه و امسال 30 فروردین میره تو7سال…و7سال کاملش میشه…منم که فکر کنم هفته ی دیگه جمعه،ساعت17:00 به دنیا میام! 😀
خدا واسه ی شما و مامان و بابات نگه داره.
پس جلوتر میگم پرستووووووووی گلم @};- تولدت مبارک @};-
درود بر دوست ارجمندم
جناب گجموی گرامی
چه مطلب زیبائی و چقدر خاطره برای من زنده شد.
فقط حیف که فعلا در تهران نیستم تا با شوق فراوان در این گفتگو شرکت داشته باشم
فعلا در کنار آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس هستم و امکان ورود خودم به وبلاگ بیشیله پیله برایم مقدور نیست.( از امکانات کافی نت در یک جزیره بیشتر از این نمیشه انتظار داشت)
اما بیصبرانه منتظر زمان برگشت هستم تا از دوران خوش کودکی با هم بگوئیم و صفا برقرار کنیم
مرسی از دعوت شما
ارادتمند
albaloo
به به جناب رستمی عزیزم @};-
جای ما رو هم تو عسلویه خالی کن » البته اگر اونجا باشی؟ » گر چه بیابانی بیش نیست اما تا دلت بخواد اونجا خاطره دارم.
عیبی نداره،هر وقت تشریف آوردی تهران،پستت رو بذار و بدون بی صبرانه منتظریم.
مواظب خودت باش / مخلصیــــــــــــــــم.
صفای خودت و قدمت.
حق
درود
راستش را بخواهید چون اهل بازی نیستم قواعدش را هم بلد نیستم.
(باور میکنید طی 12 سال گذشته که رایانه دارم هیچ بازی روی آن نصب نشده است؟!)
به چشم، اطاعت امر میشود.
راستی دیروز چرا نمیشد وارد خانهتان بشویم؟!
دوست گرامی.
روی سیستم بنده هم هیچ نوع بازی نصب نیست » فکر کنم ایراد از من بود که نتونستم منظورم را برسونم » بازی وبلاگی،نوعی نوشتن موضوعی از پیش انتخاب شده از طرف دوست و یا دوستان دیگر یوده که در این پست شما هم مشاهده فرمودید و منظور بنده این بود جای اینکه اینجا پاسخ می دادید » کارتون های مورد علاقه » در وبلاگ تون مثل ما در باره اش می نوشتید – همین
بنده 48 ساعت کامل بعلت داشتن مهمان به وبلاگ سر نزده بودم » خبر ندارم که مشکلش چی بود »
در هر حال متشـــــــــــــــکرم.
چاکر عمو گجمو
سلام خرچنگ زاده ی عزیز @};-
شما سرورید.
خوش اومدی.
حق
درود بر شما
این را میدانستم عزیز دل!
کلا گفتم 🙂
اطاعت امر هم شد. از خانه ما کسی به اینجا سرک نکشیده؟!
بقول بچه ها،از اون لحاظ =))
والله خبری نگرفتم،گر چه هر روز خوانندگان زیادی از خانه ی پر مهر و محبت شما سری به مجله حقیر می زنند و ما رو شرمنده مرام خود و صاحبخانه ای چون شما می سازند.
شما محبت کردید که در این یازی شرکت نمودید.
خوش اومدی و صفای قدمت.
راستش من دعوت نشدم اما دو مطلب داشتم بد نیست اینجا بیارم:
یادته وقتی “عمو جغد شاخدار” مرد چقدر گریه کردیم. یادته وقتی” آنت” کشتی چوبی “لوسین” رو شکست، چقدر از دیدن خشونت این حرکت ناراحت شدیم. یادته وقتی “تام” به عنوان تنها شاهد ماجرا در دادگاه افشا کرد که “این جون جو “قاتله و “ماف” بیگناهه چقدر خوشحال شدیم. یادته وقتی “دکتر بزی” گفت “میاگو “مرض آهنگران گرفته وگفت این مرض ناشی از کم توجهی مادر به میاگوس، تازه فهمیدیم که ما هم ناخودآگاه در عمرمون یکی دو بار این مرضو گرفتیم. یادته وقتی “استرلینک و اسکار” اون قایق چوبی رو می ساختن ما چقدر بین خودمون و اونا فرق احساس کردیم . یادته وقتی “خانواده دکتر ارنست” “رسم زندگی در شرایط سخت رو پیدا میکردن ما چقدر ذوق زده می شدیم. یادته وقتی که” نل” گمشده خودشو رو تو “پارادایز “جستجو میکرد و ما بزرگتر شدیم و معنای پارادایز بلد شدیم ، فهمیدیم هر کدوم از ما یک مدینه فاضله گم شده داره. یادته وقتی “پرین” مادرش رو از دست داد فهمیدیم چقدر زندگی کردن سخته. یادته که “سیریندر پتی “و “کنا” رفتن برای صلح دادن اون دو تا خانواده که همش با هم دعوا میکردن و بلاخره موفق شدن، ما معنی وساطت رو فهمیدیم. یادته وقتی “مارچی پیر” خواهر” لیلی بیت” رو پیدا کرد و اونو به خونه اورد و کلی بهشون محبت کرد ما فهمیدیم بر اساس ظاهر آدما نمیشه به باطن اونا پی برد. من که خوب یادمه، تو چی؟
سلام تینای عزیز @};-
طرفای ما متداول نیست که مهمون،صابخونه » شما » رو به مهمونی دعوت کنه،گرچه در پی نوشت همه دوستان رو دعوت به این بازی کرده بودم و خوشحالم که شما هم به من حقیر افتخار دادید.
تیناجان،اونقدر کارتونا رو کوتاه و زیبا توصیف کردی که اگر کسی یادش رفته بود،براحتی بیاد آورد.
صفای خودت و قدمت.
بی رو دربایستی بگم مرگ عمو جعد شاخدار یکی از غم انگیز ترین لحظات زندگی من بوده. راستش شاید منو محکوم کنید به دلخوشی یا سر خوشی ولی حقیقتش رو بخواهید با هر کی که اهلش بوده صحبت کردم یه جورایی حس و حال منو داشتن. زمان زیادی گذشته اما وقتی به عمو جغد فکر میکنم و چشهامو رو هم میبندم همه چیز مثه یه فیلم روی صفحه ذهنم میاد.
وقتی “بنر” اومد به جنگل دوستای زیادی پیدا کرد اما عجیبترین دوستی که بنر پیدا کرد یه جعد بود که بنر صداش میکرد” عمو جغد شاخدار”. حکایت دوستی یه جغد با یه سنجاب مثه دوستی یه شیر میمونه با یه بچه آهو. عمو جغد به خاطر رابطه عاطفی که با بنر پیدا کرده بود فراموش کرده بود که یه جغده و خیلی جاها به دادش رسیده بود.
زمان گذشت و عمو جغد رفته رفته پیر شد جایی که دیگه قادر به شکار نبود. روزهای سختی بود. چند روزی بود که عمو جغد اصلا شکاری نداشت و بنر چب و راست می اومد پیش عمو جغد. حالا دیگه عمو جغد از فرط گرسنگی به عادت غریزی بنر رو یه لقمه غذا میدید. عمو جغد جریان رو به بنر گفت : بنر دیگه پیش من نیا. تو یه سنجابی و من یه جغد. اولش بنر حرف عمو جغد رو باور نکرد اما وقتی فهمید دلش گرفت و رفت. وسط راه برگشت: عمو جغد اگه خیلی گرسنته منو بخور.عمو جغد بیا منو بخور. عمو جغد باید یه کاری میکرد. حالت یه حیوان شکاری رو گرفت و شروع کرد به تعقیب بنر. عمو جغد دروغ میگفت اون فقط می خواست بنر بره پیش سنجابا. عمو جغد همون جور که بنر رو تعقیب میکرد تو دلش میگفت: برو بنر ..برو..من دیگه خیلی پیر شدم.بنر فرار کرد و از فرط دلشکستگی شروع کرد به گریه. عمو جغد چرا.. چرا عمو جغد.
عمو جغد رفت بالای یه درخت. حالا مطمئن بود که همه چیز برای همیشه تموم شده. اما نه..لحظه ای بعد متوجه یه چیز شد…آدما..آدما اومدن و جون سنجابا در خطره. عمو جغد پرواز کرد و فریاد میزد…فرار کنین…فرار کنین…سنجابا فرار کردن… اما یه لحظه..صدای یه گلوله فضای جنگل رو شکست…عمو جغد نقش بر زمین شد. سنجابا جمع شدن. فضای غریبی بود. عمو جغد به بنر گفت که نمیخواسته بخورتش، از اینکه چقدر بنر رو دوست داشته. صدای عمو جغد رفته رفته آروم و آروم تر شد.لحطه ای بعد دیگه همه چیز تموم شد. عمو جغد شاخدار مرد… دیگه چیزی نفهمیدم. فقط صدای بنر تو گوشم بود… عمو جغد شاخدار… عمو جغد شاخدار…
حس و حال تو رو در اون موقع درک می کنم تیناجان.
راستی در بازی جدید،دوستان قبلی رو دعوت کردم که اگر افتخار بدی » گر چه خودت صابخونه ای » خوشحالتر خواهم شد.
متشـــــــــــــــــــــکرم.
چوبین
-نل و سباستین
-Miti-Koman-
skippy-
Bamsi
گالیور
سلام علیرضاخان @};-
از اینکه در این بازی شرکت کردید،متشــــــــــکرم.
افتخار دادی.
عموگجموی عزیز.. ممنون از دعوتتون .. اما با پوزش فراوون چون اسامی کارتون ها یادم نیست تو این بازی شرکت نمی کنم ..
سلام توکای مهربون @};-
وظیفه داشتم شما رو هم دعوت کنم،گر چه با همین حضور گرمتان،منت سر حقیر گذاشتی.
صفای خودت و قدمت.
متشـــــــــــــــــــــــکرم.
درود بر دوست بزرگوارم
قربان اوامرتان اطاعت شد
ولی واقعا مرسی از این ابتکار که حالی کردیم و روزگار خوش گذشت
با احترام
albaloo
درود بر جناب رستمی عزیز @};-
از سفر و یا ماموریت خلیج همیشه فارس خسته نباشی.
جدا از کارتون عصر حجر،چقدر زیبا سوپرمن رو توصیف کردی و باور کن یک لحظه این قسمت از کارتون درست در آخرین لحظه بداد پیرزنی میرسید که کم مانده بود زیر یک پیانوی در حال سقوط…… رو به چشم دیدم و به جرات میگم که کارتون زیبای تن تن و میلو و میکی ماوس رو از یاد برده بودم که مثل همیشه خوب زدی تو هدف 😀
مطمئنم برادر زاده ی گلم آیلار با وجود داشتن پدر و مادری مهربان و هنرمند هیچوقت دوران شاد کودکیش را فراموش نخواهد کرد.
البته بنده بار دیگر جسارت کرده و شما را در این بازی هم شرکت دادم که اگر بار دیگر افتخار دهید ” اجباری نیست ” خوشحالتر خواهم شد :
http://gajamoo.net/1387/12/09/infancy-childhood-gajamoo
از اینکه دعوت حقیر را پذیرفتی،بی نهایت ممنون و سپاسگزارم.
صفای خودت و قدمت @};-
first time here at your weblog. wondering why everyone calling you uncle?!!
سلام شیوا خانوم @};-
اصلا ً تعجب برانگیز نبود 😉
دوستان نسبت به بنده لطف دارند و بخاطر همین بنده رو عمو صدا می زنند 😉
البته بعضی از دوستان چون به اشتباه اسم وبلاگم گاج عمو می خونند کلمه ی گاج رو حذف می کنند و عمو رو صدا می زنند در صورتی که گــَجَمو درسته نه گاج عمو =))
با این حال بنده عموی همه ی دوستانم حتی شما،البته اگر ما رو قابل بدونید؟
خوش اومدی و صفای قدمتون.
منم به دعوت قانقاریا اینجا اومدم تو این بازی
سلام آقا یاسر @};-
خوشحالم که شما هم در این بازی شرکت کردی.
خوش اومدی و صفای قدمت.
i do love your interaction with everyone here and do beleive that is why u are impressive. please let me know if it bothers u that i write in English (reason: do not know how to type frasi!!!) if you do not mind please call me Shiva and not Shiva khanum. thank you so much for crearing this blog. 🙂
شیواجان؛مطمئنم که شما هم روح بزرگی دارید و این بزرگی و منش در رفتار و کردار شماست که کارهای کوچک حقیر به چشم شما بزرگ بنظر میرسه و مطمئن باش
بنده کاری جز انجام وظیفه،کاری دیگری در قبال کامنت های محبت آمیز دوستان گلی چون شما انجام ندادم ضمن اینکه نگارش انگلیسی شما هیچ مشکلی برای من بوجود نمیاره اما شاید برای دیگر دوستان شما فهمیدنش کمی مشکل باشه » شاید » ،بنابراین با توجه به اینکه کیبورد شما فونت فارسی نداره،می توانید کامنت رو فینگلیشی تایپ کنید » تایپ کردن فینگلیشی رو به اختیار خودتان گذاشتم و هیچ اصراری در آن ندارم »
صفای خودت و قدمت شیواجان @};-
حرف نداری گجمو!
سلام پویاجان @};-
فیتیله داریم نفت نداریم =))
خوش اومدی.
گجمو جون کارتون فقط فوتبالیست ها!:-)
بد میگم؟
راستی من دعوت شده بودم؟
-نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه چرا!!!!!!!
😦
فوتبالیست ها کارتون زمان شما بود ضمن اینکه همه دعوت به این بازی بودند و اگر پی نوشت را بخونید بیشتر متوجه میشی.
سلام
حالتون چطوره؟
منو میشناسید یا نه؟
اون قدیماااااا کارتون خیلی میدیدم اما الان سالهاست که گذاشتمش کنار
چون الان خیلی بیخود شدن.حتی بچه ها هم مثل ما دیگه کارتون تماشا نمیکنن.کار تون و شخصیتی که هیچ وقت فراموشش نمیکنم دخترک کبریت فروشه
سلام دوست عزیز @};-
حال من خوبه،مرسی
نخیر شما رو بجا نیارودم / شرمنده
خوش اومدی و صفای قدمت.
سلام
خیلی کار خوبی کردید که یادی از کارتونهای محبوب قدیمی کردید فکر می کنم شما سی و هفت هشت سالتون باشه جون من این کارتونا رو اصلا ندیدم ولی باز هم خیلی جالبه
همه کارتونهای دوران کودکی قشنگن ولی کارتون بنر و جزیره ناشناخته و آنت و دنی ( اسمی که اون موقع به کارتون بچه های آلپ داده بودم ) یه چیز دیگه بود بازم متشکر از از کار قشنگتون اگر بتونید آهنگ این کارتون ها رو هم بذارید خیلی جالبه مرسی